(2513)یک جهان در شب بمانده میخ دوز |
|
منتظر، موقوف خورشید است روز |
|
(2514)اینت خورشیدی نهان در ذرّهای |
|
شیر نر در پوستین برّهای |
|
(2515)اینت دریایی نهان در زیر کاه |
|
پا بر این کَه هین منه با اشتباه |
|
(2516)اشتباهی و گمانی را، درون |
|
رحمت حقّ است بهر رهنمون |
|
(2517)هر پیامبر فرد آمد در جهان |
|
فرد بود آن راهنمایش در نهان |
|
(2518)عالم کُبری به قدرت سحر کرد |
|
کرد خود را در کهین نقشی نورد |
|
(2519)ابلهانش فرد دیدند و ضعیف |
|
کی ضعیف است آن که با شه شد حریف |
|
(2520)ابلهان گفتند: مردی بیش نیست |
|
و ای آن، کو عاقبتاندیش نیست |
شب: کنایه ازناآگاهی وسرگردان مردم است.
میخ دوز: یعنی درمانده وحیران، چنان که کسی را چهار میخ کرده باشند. حکام سابق بعضى از اشخاص را که مقصر مىدانستند بر رو یا بر پشت مىخوابانیدند و چهار دست و پایش را با میخ بزمین مىبستند، این عمل را «چرا میخ» و «میخ بند» مىگویند،
نورد کردن: یعنی پیچیدن، نورد،چوبى نازک که طومار را بر آن پیچند، چوبى دراز بشکل اسطوانه که بر پهناى کارگاه قرار دهند و سر تارهاى جنس بافتنى را بر آن چسبانند و هر اندازه که بافته شود بر آن پیچند، مخفف نوردیده
عالم کبرى: عالم، جهان آفرینش ، در اصطلاح، ما سوى اللَّه است از افلاک و هر چه درون آنهاست از جواهر و اعراض، هر مرتبهاى از آفرینش را هم جهان گویند، وجود حق به اعتبار ظهور در صور ممکنات و بدین لحاظ حق تعالى هویت و روح عالم است و عالم صورت و تن اوست، این تعبیرى است که صوفیان کردهاند. عالم اکبر یا کبرى، جهان آفرینش است از علوى و سفلى، مقابل: عالم اصغر که انسان است.
بقول بعضى جهان اکبر یا کبیر« آسمانها و یا ملکوت افلاک و یا دل انسان است» و عالم اصغر یا صغیر« زیر فلک و یا ملکوت زمین و یا نفس است»، انسان را بدان جهت «عالم صغیر» مىنامند که هر چه در عالم کبیر است در وجود او، مىتوان یافت.[1]
کهین نقشی نورد: یعنی شخصیت بزرگ خود را در ظاهر کوچک و جسم ضعیف نهفتن. نااهلان به انبیاء و اولیاء به چشم حقارت نگاه میکنند، اما کسی که با خداوند در ارتباط باشد چگونه ممکن است ضعیف باشد؟!
شه: در اینجا منظور پروردگار است
مردی بیش نیست: یعنی یک آدم عادی است.
( 2513) اکنون جهان در تاریکى فرو رفته و مانده و منتظر خورشید و روز است.( 2514) در صورتى که براى تو اکنون خورشیدى در ذره پنهان است و شیر نرى در پوست بره پنهان شده.( 2515) دریایى اکنون براى تو در زیر کاه نهفته است متوجه باش به اشتباه پاى بر سر این کاه مگذارى.( 2516) البته در قلب تو اشتباه و گمان هست ولى رحمت حق براى راهنمایى آمده است.( 2517) هر پیغمبرى یکه و تنها بدنیا آمد یک فرد بشر بود ولى در باطن صد جهان همراه داشت.( 2518) خود را در یک صورت و نقش کوچکى پیچیده و پنهان کرد ولى جهان بزرگ را با توانایى خود مسخر نمود.( 2519) مردم ابله او را یک فرد ضعیف دیدند ولى کسى که حریف سلطان باشد چگونه ضعیف است. ( 2520) مردم ابله گفتند که این شخص مردى بیشتر نیست ولى آنها عاقبت اندیش نبودند واى بر کسى که عاقبت اندیش نباشد.
مولانا می گوید: اولیای خدا همانند خورشیدی هستند که در ذرّه وجود آدمی پنهان شدهاند، مانند شیر نری که در پوستین برّه فرو رفته است، و یا همانند دریایی خروشان که در زیر کاه نهان شده باشد. مردم ظاهراندیش، اولیای حق را همچون خود میپندارند، درحالیکه مردان خدا اگرچه به ظاهر در کالبد انسانی قرار یافتهاند، اما روحی والا و خورشیدگونه و دریاوار دارند. بنابراین، ظاهر مردان حق ممکن است شکوه و عظمتی نداشته باشد و مثل مردم عادی به نظر آید، اما مواظب باش که بر این ظاهر ناچیز بیحرمتی نکنی. انسان سالک باید در شناخت مردان حق نهایت سعی خود را انجام دهد تا اشتباهی رخ ندهد؛ اما گاهی هم ممکن است در این اشتباه مصلحتی نهفته باشد که هم برای سالک، رحمت حق باشد (موجب اندیشیدن و بیداری و آگاهی او گردد) و هم برای مردان حق، رحمت باشد (ارزش و مقامشان بیشتر گردد). مردان راه حق ممکن است به ظاهر تنها باشند، اما همانند پیامبران به تنهایی قیام به حق مینمودند. دنیای به این عظمت (عالم کبری) را مسحور خود میکردند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |